به گزارش جام جم آنلاین، رژیم بعث عراق در آخرین روزهای تابستان ۱۳۵۹ با تعداد بسیاری تانک، نفربر، جنگنده، نیروهای پیاده و... به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد.رژیم بعث عراق با نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر سرباز و بیش از ۳۰۰۰ تانک روسی و همین مقدار نفربر تحرک و قدرت آتش فوق العادهای دارد. در حالی که نیروی زمینی ارتش ایران کمتر از نصف این تعداد تانک دارد که در کل کشور پراکنده هستند.
فریادها برای کمک، از مدافعان مرزی به گوش میرسد؛ فشار بسیاری بر فرماندهی نیروی هوایی ارتش است. سرهنگ خلبان جواد فکوری فرمانده نیروی هوایی ارتش موظف میشود از حمله به پایگاهها و مراکز انرژی عراق بکاهد و بر حملات علیه نیروهای زمینی عراق اضافه کند. نتیجه این تدبیر چیزی نیست جز، آغاز نبرد تاریخی فانتومها و تایگرها برای متوقف کردن ستونهای موتوریزه عراق.
امیر خلبان مرحوم اکبر توانگریان که از خلبانان و معلم خلبانان باسابقه نیروی هوایی ارتش بود، روایتی از یک عملیات مهم بیان کرد که اگر انجام نمیشد؛ خوزستان سقوط میکرد.
متن این روایت در ادامه آمده است:«یک لشکر عراق به نزدیکیهای اهواز نفوذ و تا ۱۰ یا ۱۵ کیلومتری اهواز و منطقهای به نام دب حردان پیشروی کرده بود.اگر عراق میتوانست جاده اهواز - اندیمشک را از ما بگیرد و یا آن را قطع کند، راه ما فقط از مسیر شیراز - بهبهان باز میماند. یعنی خوزستان از دست رفته بود.شهید فکوری که در قرارگاه حضور داشت، به ما که در بوشهر بودیم زنگ زد و گفت؛ اهواز در حال از دست رفتن است، بچهها یک کاری کنید.اون زمان کاکاوند مسئول عملیات بود و ما با یکدیگر همکاری نزدیکی داشتیم و کمکهای فکری خوبی به او میدادم. من به کاکاوند گفتم که فکوری چنین میگوید؛ باید چه کاری انجام دهیم.من با فکوری تماس گرفتم و سوال کردم؛ جناب سرهنگ نیروهای عراقی چقدر هستند، او در پاسخ گفت یک لشکر تمام. در حالی که نمیشود با دو یا سه فروند هواپیما حریف یک لشکر شد. من به کاکاوند گفتم که ابراهیم هر چه هواپیما داری، بمبهای ۵۰۰ پوندی خوشهای زیر آن نصب کن.همانطور که میدانید هر کدام از هواپیماهای فانتوم قابلیت این را دارند، ۲۴ بمب از این مدل روی آنها نصب کرد.کاکاوند گفت؛ این کار طول میکشد. گفتیم اگر بخواهیم کاری انجام دهیم باید یک کار اساسی انجام دهیم. شهید فکوری هم از آن طرف تماس میگرفت و میپرسید که چه شد؟ چه کار انجام دادید؟ آمدید؟ ما الکی میگفتیم که بچهها از گردان با هواپیما پرواز کردند. در صورتی که هنوز داشتیم زیر هواپیماها بمب نصب میکردیم. شهید فکوری دوباره تماس گرفت و گفت خوزستان داره از دست میره، میفهمید!؟ بالاخره باید کاری انجام میدادیم.ما ۲۴ فروند هواپیمای خود را به ۲۴ بمب ۵۰۰ پوندی مجهز کردیم که در مجموع ۶۰۰ بمب میشود. حالا موفقیت این تیم ۲۴ فروندی منوط بر این بود که سالم برسند روی اهداف و اهداف خود را بمباران کنند.در صورتی که اولین گروه دو نفری که وارد میشد توسط هواپیماهای دشمن قل و قمع میشدند. لذا؛ باید روی سر آنها یک تاپ کاور میبود تا از آنها حفاظت کند که این کار از خود بمباران سختتر است. خودم برای این کار داوطلب شدم، اما هنوز به یک نفر دیگر نیاز بود چون با یک فروند انجام ماموریت پشتیبانی ممکن نیست. ما تجربه جنگهای هوایی را در آموزشهای خود داشتیم خود من معلم این کار بودم و واقعاً در این زمینه توانمند بودیم.یک خلبان دیگری به نام مرتضی قهرمانی داشتیم که شماره ۲ من شد و دو فروندی روی سر هواپیماها حاضر شدیم و از آنها پشتیبانی کردیم.ما جلو افتادیم و سایر هواپیما پشت سر ما قرار گرفتند. ما در منطقه روی سر این هواپیماها بودیم، آنها بمبهای خود را روی سر دشمن ریختند و هنگامی که فروند بیست و چهارم عبور کرد، من از روی مسیری که عبور لشکر رد شدم.هنگامی که در حال عبور از فراز منطقه بودم، دیدم زمین مانند یک دیگ بزرگ آش رشته که در حال جوشیدن است، آتش از زمین بلند میشود.آمدیم، نشستیم و با شهید فکوری تماس گرفتیم، شهید فکوری سه جمله واقعاً یادگاری برای ما گفت که از شنیدن واقعاً اشک شوق ریختیم. او گفت؛ دست شما درد نکند، آبروی نیروی هوایی را خریدید و خوزستان را نجات دادید.»
منبع: فارس
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با دکتر ندا ملکی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران مطرح شد